بخشی از دوره زیبا و بی نظیر کوین ترودو یعنی راز نهایی که سطح 7 از شبکه جهانی اطلاعات است و از بهترین دوره های کوین ترودو رو به صورت متن منتشر کردیم کوین ترودو 24 ساعت بعد از اجرای این سمینار در دادگاه حاضر شد و به 10 سال زندان محکوم شد
سطح 7 کوین ترودو یک آموزش کاملا متفاوت از دوره های قبل و کتاب های کوین ترودو است چرا که کوین ترودو در سطح 7 از آموزش های دوره های قبل کمی فاصله گرفته و حالا از منظر دیگری به موضوع موفقیت ، آزادی ، آرامش میپردازد
کوین ترودو بخشی از سطح 7
کوین ترودو : زمانیکه ما استرس میگیریم و ناامید میشیم کاری که معمولا میکنیم اینه که میگیم چرا این اتفاق داره برای من میوفته؟ و کم کم حس بدی پیدا میکنیم کم کم استرس میگیریم و کم کم مضطرب میشیم خوابمون به هم میریزه ، اشتهامون رو از دست میدیم یا عین یه دیوونه غذا میخوریم کنار مردم بودن اذیتمون میکنیه…عصبانی مشیم، و نگران میشیم که چه اتفاقی قراره بیوفته
میفهمید راجع به چی دارم صحبت میکنم این سخنان در هفت سطح کوین ترودو تکرار میشود
کوین ترودو : این تجربه رو متوجه داشتین؟ حالا چجوری از شرش خلاص شیم؟ و من دقیقا بهتون میگم چجوری… فقط یادتون باشه این تئوری نیست این چیزیه که دقیقا باید در زندگی تون به کار ببرید
پس وقتی دارید با این نگرانی دست و پنجه نرم میکنید، همه چیز توانایی تون رو برای به ظهور رسوندن متوقف میکنه و احساس خوب و نشاط متوقف میشه تا زمانی که از شر استرس خلاص شی
این نکته ی خیلی مهمه برای موفقیت
برای کنترل کردن این شرایط یک تکنیک ساده وجود داره، میتونیم راجع به راه های دیگر و تکنیک های دیگر ساعت ها حرف بزنیم ولی تکنیک به خصوصی وجود داره که میتونه به راحتی این انرژِی منفی رو حذف کنه و قطعا میتونید بهترین درمان رو دریافت کنید
ابتدا بگم هر چیزی مثل مدیتیشن ، یوگا، نفس کشیدن، ورزش کردن، قدم زدن، سونا رفتن و خیلی کار های زیادی هست که میتونید انجام بدید حتی خود من هم در این دوران اونها رو انجام دادم و همه شون خیلی مفید بودند
ولی یک تکنیک هست که فکر میکنم اصلی ترین باشه کوین ترودو
یکی از دلایلی که خیلی احساس وحشتناک و بدی داری به خاطر اینه عواقبش رو نمیدونی… یعنی تو در حالت نامطمئنی قرار داری… یا ندونستن…
کوین ترودو سمینار آلپ
کلیدش اینه که بگی من اینو میدونم
وقتی ندونی باید با میزان زیادی استرس و فشار دست و پنجه نرم کنی حقیقتی که مهمه اینه که،وقتی بتونی با ندونستن کنار بیای و هیچ استرس و فشاری نداشته باشی،به مرحله ی فوق العاده ای میرسی
ولی بیا به این حقیقت اعتراف کنیم که ندونستن باعث استرس و فشار زیادی میشه پس راهی که ما این رو حذف میکنیم… اینه که تو باید به طور ذهنی با مشکلت،چالشت یا مساله ای که نگرانشی، رو به رو بشی و من از مثال به خصوص خودم که باهاش سرو کار دارم استفاده میکنم
پس با چیزی که داره میاد سراغت، رو به رو شو یعنی باید بخواید که همه چیز رو در ذهنتون به روشنی ببینید و به روشنی باهاش رو به رو بشید و این خیلی مهمه، چون بیشتر مردم تمایل ندارن که رو به رو بشن ما همیشه از رو به رو شدن میترسیم
روبرو شدن با آن نگرانی کشنده مطلب تحلیل سایت جادوی باور
پس ما در ذهنمون بهش نگاه نمی کنیم، بهش فکر نمیکنیم، در نظر نمیگیریمش بلکه خیلی عمیق تر باید باهاش رو به رو بشید وقتی باهاش رو به رو بشی، عملا داری چراغ رو روشن میکنی
وقتی بچه بودی و چراغ خاموش میشد، میترسیدی و زمانیکه که چراغ رو روشن میکردی دیگه نمی ترسیدی یعنی از نداستن و ابهام و دانستن و روشنی میرسیدی با عقل جور درمیاد؟
پس میتونید اینو در ذهنتون انجام بدید باید دقیقا با چالش و شرایطی که باهاش دست و پنجه نرم میکنید، روبه رو بشید
حالا وقتی میگم رو به رو شدن، بذارید معنی اش رو بهتون بگم باید بدونی و به بدترین حالت ممکن فکر کنی رو به رو شدن یعنی این ، البته همانطور که گفتم در واقعیت هیچ انسانی نمیخواد به بدترین حالت ممکن نگرانی و مشکلی داره فکر کنه و من دارم دقیقا برعکس رو میگم،که کاملا به بدترین حالت ممکن فکر کنید تا جایی که میتونید بد تصورش کنید
پس من (کوین ترودو )تو مورد به خصوص خودم که قراه 24 ساعت اینده به دادگاه برم و بابت کتاب کاهش وزن که نوشتم به من اتهام زده شده و احتملا هم زندانی بشم گفتم بدترین حالت ممکن برای منه کوین ترودو چیه؟
بدترین حالت ممکن اینه که دولت همه چیزم رو بگیره یعنی همه چی، خب حالا فقط برام دو تا چمدون و چند تا لباس باقی میمونه پس هیچی دیگه نمی مونه هیچی صفره صفر…فقط دو تا چمدون برام مونده
هیج جا برای زندگی ندارم…
نه ماشینی، نه شغلی
هیچ پولی نخواهم داشت
هیچ حساب بانکی ای و هیچ کارت اعتباری ای
چون همه اونها رو دادگاه توقیف میکنه
پس هیچی تو جیبم پول نخواهم داشت
هیچ غذایی نخواهم داشت
فقط دو تا چمدون دارم
توی پیاده رو وامیستم و میگم حالا کجا باید برم؟
هیچ کارتی ندارم، غذایی ندارم،
همه دار و ندارم کامل از بین رفته
همه چی گرفته شده…
همه ی شرکت ها…
خونه ها ، آپارتمان ها، اثاثیه ها
بالش هم ندارم…همه چی رفته
فنجونم دیگه ندارم، فنجون مورد علاقه ام هم رفته
هیچی..همه اش رفته
این بخش اول اتفاقی برام ممکنه بی افته بود که گفتم
و حالا بخش دوم
کوین ترودو زندان
کتاب صوتی کوین ترودو رو خوندن و به مدت ده سال منو به زندان میندازن
پس اینجا باهاش رو به رو شدم و وقتی باهاش رو به رو میشی که بدترین حالت ممکن چیه… حالا با این پیش بینی هایی که کردی فکر میکنی حس خوبی داری؟ جواب نه هست حس خوبی نداری و کاملا حست بده بد شده
این اسمش رو به رو شدنه ، این کل مفهوم رو به رو شدنه این فرایند و تمرین میتونه یک یا دو دقیقه طول بکشه…
قرار نیست ده دقیقه طول بکشه، قرار نیست اونقدر طولانی باشه
واقعا همه این پیش بینی ها و تصورات فقط چند دقیقه ی کوتاه زمان میبره
بعد چیکار میکنی؟
این واقعا اولین قدمه…
بعد چیکار میکنی؟
میتونی ده دقیقه یا نیم ساعت صبر کنی… و بعد دوباره انجامش بدی و سعی کن از دفعه ی قبل حس بدتری داشته باشی و به هر حالت بدتری که ممکنه فکر کن ،به این فکر کن که چقدر میتونه بد و نابود کننده باشه
من در مورد خودم که قرار بود در دادگاه فردا محکوم به زندان بشم و همه چیز من رو ازم بگیرند هم چنین چیزهایی را با خودم تکرار میکردم میگفتم : کوین
مردم درباره تو چی میگن؟ رسانه ها چی میگن؟ آیا قراره خجالت زده و شرمسار بشم؟ قراره حس یه بازنده رو داشته باشم؟ قراره آدم ها رو ناامید کنم؟ آیا مردم ازم عصبانی میشن؟
بعضی وقتا باید برای رسیدن به سرزمین وعده ها از وسط آتیش رد شد..
پس اگر من قراره به مدت ده سال برم زندان، همه ی این چیزها چجوری قراره باشه؟
قراره ترسناک باشه؟
قراره مشکلی به وجود بیاد؟
همه ی این احساسات منفی…
چه احساسی داره وقتی همه ی متعلقاتت رو که در طول سال ها به دست آوردی از دست بدی
این مطلب رو هم بخون 7 تا از بهترین کتاب های روانشناسی دنیا که حتما باید بخوانید!
هر چیزی که کل عمرت به خاطرش زحمت کشیدی از بین میره…محو میشه
و سعی میکنی احساس کنی…و دوباره میگم این بر اساس تجربه ی خودت از زندگیه
و من تضمین میکنم که اگر چند ثانیه به شرایطی که سپری کردم، فکر کنید
و حالا به اون چالشی که خودتون درگیرش هستید برگردید
براتون سخته میشه که حس بدی داشته باشید، چون وقتی به چالش هاتون فکر میکنید
میگی : من خوش شانسم بابا ، مشکلم دربرابر مشکل زندان کوین ترودو که چیزی نیست
پس تو وقتی مشکل و نگرانی داری به بدترین حالت ممکن فکر میکنی، تا جایی که میتونی بد تصورش میکنی و احساس بدی پیدا میکنی و وقتی اینکار رو کردی، دوباره انجامش بده سعی کن بدترین حس رو داشته باشی، و وقتی اینکار رو کردی…. دوباره انجامش بده و اینکار رو رو دوبار سه بار یا پنج بار در روز انجام بده هر روز پشت سر هم
وقتی اینکار رو میکنی، دنبال یک اتفاق بگرد
اتفاق شماره 1 از نظر کوین ترودو
تو مطلقا هیچ مشکلی با رو به رو شدن با بدترین حالت ممکن نداری و دیگه هر چی بهش فکر کنی نمیترسی
با تکرا این افکار به مرور بعد از چند روز 3 اتفاق در درونت می افته
1 . تو هیچ مشکلی با رو به رو شدن باهاش نداری
2. وقتی باهاش رو به رو شدی، دیگه به اندازه ی قبل حس بدی نداری
3. قدرتش کاهش پیدا کرده
لازم نیست کاملا اون ترس و نگرانی حذف بشه، فقط خیلی کاهش پیدا کرده و دیگه اونقدر حس بدی نداری
هر چی بیشتر این رو اجرا کنی بهتر میشه چون انرژِی رو خارج میکنه…
یادت باشه وقتی حس خوبی داشته باشی، اونجاست که میتونی خلق کنی وقتی چیز های خوبی در زندگیت در جریانه، آسون تر میتونی حس خوب داشته باشی
اتفاق جادویی زمانی می افته که شرایط خوبی در زندگیت نداری با زهم ، حس خوبی داشته باشی
کلید رسیدن به قدرت
میتونی این عبارت رو بنویسی:
قدرت،در طول ضعف کامل میشه قدرت،در طول ضعف کامل میشه
اگر در دوران قدیم میخواستی از اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام بری کانال پاناما وجود نداشت باید از تنگه ماژلان که اون پایین، در آمریکای جنوبی قرار داره رد میشدی که فوق العاده خطرناکه، صخره ها و طوفان ها…آب و هوا..شکستگی کشتی
واقعا سفر خطرناکیه….
ولی راه رسیدن به اقیانوس آرام هست
این راهشه، این راهی هست که باید بری
بعضی وقتا برای رسیدن به سرزمین وعده ها باید از وسط آتش رد بشی
و وقتی واردش میشی، قدرتی که رشد پیدا میکنه…. تو رو صد برابر قدرتمند تر از قبل سفر میکنه ،پس باید در ذهنت باهاش رو به رو بشی و اجراش کنی این اولین قدم در این فرایند هست
قدم بعدی در این فرایند…
قدم بعدی اینه که وقتی داری به مشکلت نگاه میکنی، فکر کنی به مشکلات بدتری که مردم باهاش سرو کار دارند فکر کن منظورم اینه که بهش فکر کنید یه لحظه…
فردا من (کوین ترودو ) به دادگاه میرم من رو میبرن بازداشتگاه و هیچ ایده ای ندارم که چقدر قراره اونجا بمونم، ممکنه یه روز باشه… ممکنه هفته ها و ماه ها طول بکشه، هیچ اطلاعی ندارم
یک اردو یا باشگاه برون شهری نیست… من در زندان و بازپروی پایتخت هستم و به بهم دستبند زده شده و اون لباس نارنجی رو پوشیدم با یه عالمه آدم ترسناک که باید اونجا باشن پس بهش فکر کنید بزارید یه چیزی رو بهتون توضیح بدم
وقتی من بهش فکر میکنید، میدونید چه حسی پیدا میکنید؟ از اینکه من اونقدر هم مثل کوین ترودو شرایط بدی ندارم و حالا حس قدردانی و سپاسگزاری سراغتون میاد ، هدف این تکنیک همین هست
چون داری به همه ی چیزهایی که مردم پشت سر گذاشتن یا قراره پشت سر بزارند فکر میکن، که خیلی بدتر از شرایط الان تو هست
میگی کوین خداروشکر من مشکلی حادی ندارم تو خیلی شرایط ترسناک تری داری
داستان ارسطو اوناسیس
داشتم به ارسطو اوناسیس فکر میکردم… که یک میلیونر بود و یکی از ثروتمند ترین آدم های ازمیر بود و وقتی جنگ جهانی شد، اون رو از خونه اش بیرون کشیدن و کتکش زدن،
خونه اش رو گرفتن،شرکت و همه ی دارایی اش رو گرفتن، همه چیزش رو…اون حتی چمدون هم نداشت انداختنش زندان و ماه ها فقط یک دست لباس تنش بود با بیماری اسهال خونی و کثیفی که هیچ آب یا دستشویی هم نداره… به همه ی اون مدفوع و ادراری که باید روشون میخوابید، فکر کنید و طبق یک برنامه ی مشخصی هم کتکش میزدن
ارسطو اوناسیس و کوین ترودو
بدون هیچی
اون روی یک کشتی کار میکرد تا بتونه به آرژانتین بره و همین ادم هفت سال بعد تبدیل به یکی ازثروتمند ترین مرد های جهان شد
حالا به این فکر کن که مردم چی کشیدن به مردم در جنگ فکر کنید که شغل و خونه هاشون به خاطر بمب از بین رفته یا عزیزاشون رو از دست دادن یا اعضای بدنشون رو از دست میدن به این فکر کن مردم چی کشیدن و جون سالم به در بردن
نجات یافته از هلوکاست
یه برنامه ی تلویزیونی هست، که اسمش لیست یک میلیون دلاری لس آنجلس هست و چند تا مشاور املاک داره که این خونه ها رو نشون میدن یک برنامه ی واقع نماست، متنش نوشته شده ولی واقعیه ولی یک حقیقتی که هست اینه که مادربزرگ یکی از این مشاور املاک ها هشتاد یا نود سالش هست، که از هولوکاست جون سالم به در برده و مجبور شده در زندگیش با دستای خالی دو تا نازی رو بکشه، تا نجات پیدا کنه
اون به هلند رفت و داشت با نوه اش صحبت میکرد و میگفت که اینجاست و داره تو خیابون ها زندگی میکنه و داره تو پیاده رو ها میخوابه و هیچ غذایی نداشت، و میگفت اگر بتونم یه تیکه نون پیدا کنم… هر چیزی که تو خیابون پیدا کنم، میخورمش… و به مادر بزرگش گفت چیزی پیدا کردی؟ گفت نه و گفت چیکار میکنی؟ گفت گرسنه ام Tاون گفت چه حسی داره یک هفته غذا نخوری گفت یک هفته غذا نخور این حسو میده…
تصور کن توی خیابون بخوابی…
داری فکر میکنی که کسی تو رو میکشه یا نه…
یکی بهت حمله کردی و خوشحالی که به خاطر زندگی ات بجنگی
تصور کن…
یک زن تو جنگ جهانی دوم…
و همین زن بعد مهاجرت میکنه و یک امپراطوری میسازه…
میزان زیادی ثروت و یک خانواده ی فوق العاه به دست میاره…
به این فکر کن که مردم چی کشیدن…این کاریه که من میکنم
پس وقتی به شرایط خودم نگاه میکنم
من فقط میگم چقدر حس قدردانی و سپاسگزاری دارم
که دارم یک شرایط خیلی ناچیزی رو میگذرونم
چون دارم مقایسه اش میکنم،
میفهمید؟
پس کلید این تکنیک اینه که اول انرژِی رو به جریان بندازی و دوم اینکه باید مقایسه کنی که خودت قراره چی بکشی و دیگران چی کشیدند و باید خودت رو به مرحله ای برسونی که حس قدردانی و سپاسگزاری داری چونکه متوجه میشی شرایط تو اونقدر هم بد نیست…
این تکنیک چیزیه که وقتی انجامش بدی تبدیل به یه چیز خودکار میشه
و اینجوری میتونی تو خواب خوشحال باشی
با مقایسه کردن شرایط خودت با شرایطی که دیگران سپری کردن، این یک تکنیک و تمرینه